:

گونه ها و ارقام مختلف گياهان از نظر نياز به گوگرد تفاوت قابل ملاحظه اي دارند. اسپنسر (1975) گياهان را به سه گروه اصلي تقسيم کرده است: گروه (I) که شامل گل کلم و کلم ها مي باشد نياز زيادي به گوگرد دارند (80-20 کيلوگرم گوگرد در هکتار)، گروه (II) در برگيرنده گياهان زراعي که نياز حد واسطي به گوگرد دارند (50-10 کيلوگرم گوگرد درهکتار)، گروه (III) شامل غلات، گياهان علوفه اي و ساير گياهان زراعي که نياز کمي به گوگرد دارند (25-5 کيلوگرم گوگرد در هکتار). تاندون (1991) بر اساس يک محاسبه فرضي نياز به گوگرد را (بر حسب کيلوگرم گوگرد در مگاگرم دانه) به صورت 4-3 کيلوگرم براي غلات، 8 کيلوگرم براي لگوم هاي دانه اي (لوبياها) و 12 کيلوگرم براي دانه هاي روغني (سويا، آفتابگردان و...) ارائه مي کند.

کوددهي گوگردي :

گوگرد در گذشته به همراه سولفات آمونيوم، سوپر فسفات معمولي و سولفات پتاسيم به خاک اضافه مي شده است. ولي با مصرف کودهائي با آناليز بالا مانند آمونيوم بي آب، اوره، دي آمونيوم فسفات (DAP) و آمونيوم پلي فسفات (APP) کاربرد گوگرد بتدريج کاهش يافته است. بنابراين هرجا که نياز باشد گوگرد بيشتر بسته به قابليت دسترسي مواد و نياز گياهان و خاکها به صورت گوگرد عنصري، جيپسوم و يا پيريت استفاده مي شود.

مس و روي:

مس نيز مانند آهن در فرآيند هاي اکسايش و کاهش در گياهان شرکت مي کند. اين عنصر در آنزيم هائي که ترکيبات منوفنل را هيدروکسيله مي کنند شرکت دارد. مس اين ترکيبات را اکسيده کرده و پليمرهائي مانند ليگنين و ملانين بوجود مي آورد همچنين مس بر طرف کننده مسموميت سوپر اکسيدها است آمين ها را اکسيد مي کند و پايان دهنده زنجيزه انتقال الکترون مي باشد و معمولاً به صورت يک اکسيد کننده سيتوپلاسمي عمل مي نمايد. هيستوسول هاي اسيدي تازه اصلاح شده (خاکهاي آلي) داراي کمبود مس هستند، از اين رو به آن بيماري اصلاح (reclamation disease) مي گويند. کمبود مس در ايالات متحده در فلوريدا، ويسکانسين، ميشيگان و نيويورک که سبزيها ودرختان ميوه کشت مي شوند، بسيار شايع مي باشد. همچنين کمبود مس درکانادا نيز در ايالات مانيتوبا، آلبرتا، ساسکاچوان و جزيره پرنس ادوارد گزارش شده است. واکنش غلات به مس در استراليا (رابون و همکاران 1984)، ايالات متحده (وارول 1983)، اسکاتلند (ريث 1968) و کانادا (کارمانوس و همکاران 1986) گزارش شده است.

روي يک عنصر واسطه مي باشد اما هر دو اربيتال سوم و چهارم آن پر شده است. يون روي (+Zn 2) بر اثر از دست دادن الکترون هاي S4 تشکیل میشود ودر واکنشهای مشابه++Ca عمل مي کند (هارتر 1991). روي در فعاليت هاي آنزيمي گوناگوني مانند متابوليسم اکسين، دي هيدروژناز، فسفو دي استراز و ساخت سيستوکرم C ، شرکت دارد. کمبود روي شايع تر از کمبود مس مي باشد و اين کمبود در جهان به طور بالقوه در طبيعت وجود دارد. در ايالات متحده و هندوستان در حال حاضر مشخص شده که در بيشتر ايالت ها براي يک يا چند نوع محصول نياز به تأمين روي تکميلي است. تجزيه حدود 40 هزار نمونه خاک از مناطق مختلف هند نشان داده که 50 درصد نمونه ها از نظر روي قابل جذب گياه داراي کمبود مي باشند. مناطق وسيعي در کانادا، اروپا، بريتانياي کبير، استراليا، نيوزيلند، آفريقاي مرکزي و جنوبي و برزيل داراي کمبود روي هستند. خاکهاي شني اسيدي که داراي روي کل کمي هستند، خاکهاي آهکي، خاکهايي که با فسفر زياد کوددهي شده اند و خاکهاي تحت الارضي که در معرض عمليات تسطيح قرار گرفته اند و يا در معرض فرسايش آبي و يا بادي هستند، مستعد کمبود روي مي باشند (کمبود روي در ايران نيز به دليل آهکي بودن و pH زياد خاک، کمي مواد آلي، بيکربناته بودن آبهاي آبياري و مصرف زياد کودهاي فسفري شايع است). اگر چه شيمي مس و روي در خاکها و نقش آنها در گياهان تفاوتهاي زيادي دارند اما داراي شباهت هائي نيز مي باشند: 1- هر دو فلز هستند 2- هر دو به صورت کاتيون دو ظرفيتي ++Cu و ++Zn جذب مي شوند 3- مس و روي تمايل شديدي براي ترکيب با گوگرد و حضور به صورت سولفيد در پوسته زمين دارند. 4- روي و مس با توجه به ظرفيت هاي 2+، 1+ و صفر داراي سه فرم يوني در محلول خاک هستند.

علائم کمبود در گياهان:

1- مس:

در غلاتي نظير گندم و يولاف که مس کافي دريافت کرده اند، غلظت مس در مرحله پنجه زني ممکن است از 5 تا 21 ميلي گرم در کيلوگرم باشد، در حالي که در يونجه اين مقدار ممکن است از 54 تا 99 ميلي گرم در کيلوگرم ماده خشک متغير باشد، هنگامي که غلظت مس در ماده خشک گياه به کمتر از 4 ميلي گرم در کيلوگرم برسد، احتمال وقوع کمبود وجود دارد از طرف ديگر غلظت مس 55 ميلي گرم در کيلوگرم در تيموتي و گندم، علائم سميت نشان نمي دهد.

علائم کمبود مس ابتدا در بخش هاي بالايي گياه ظاهر مي شود. با پيشرفت کمبود جوانترين برگها زرد و رنگ پريده مي شوند در نهايت نوک و حاشيه برگها خشک مي شود مانند حالتي که در مورد کمبود پتاسيم ايجاد مي گردد. در سبزيها برگها فشار اسمزی را از دست مي دهند و برنگ آبي مايل به سبز در مي آيند (تيسدل و همکاران 1985). حساس ترين گياهان به کمبود مس، يونجه، گندم، جو، يولاف و پياز هستند.

2- روي:

درغلاتي نظير گندم و جو که روي کافي دريافت نموده اند، غلظت روي در گياه، در مرحله پنجه زني، ممکن است از 20 تا 123 ميلي گرم در کيلوگرم ماده خشک و يا حتي بيشتر تغيير نمايد کمبود روي در گياه زماني متصور است که غلظت روي در گياه به کمتر ازmg 20 ميلي گرم در کيلوگرم ماده خشک برسد. حال آنکه سميت روي زماني که غلظت آن بيش از 400 ميلي گرم در کيلوگرم در ماده خشک باشد، بروز مي کند (تيسدل و همکاران 1985).

ذرت و لوبيا در بين گياهان زراعي و مرکبات در بين محصولات باغي، نسبت به کمبود Zn حساس هستند. تجربه در کشورهاي آسيايي نشان داده که برنج نيز به کمبود Zn حساس مي باشد.

از آنجائي که Zn در گياهان غيرپوياست، نشانه هاي کمبود آن در نقاط در حال رشد و برگهاي جوان ديده مي شود در ذرت، برگهاي جوان زرد تا سفيد مي گردند (بعضي اوقات راه راه مي شوند) و رشد گياه متوقف مي گردد. به همين دليل به آن جوانه سفيد (White bud) مي گويند. کمبود Zn در مزارع برنج به صورت نقاط سوخته شده به شکلاتي قهوه اي رنگ ديده مي شود که به همين دليل به آن بيماري (khaira) مي گويند. کمبود Zn در مرکبات به صورت توده اي از برگها در رأس شاخه هاي عمدتاً برهنه ديده مي شود که به آن وردمائي (Rosette) مي گويند. ساير بيماريهاي مربوط به کمبود روي عبارتند از ريزبرگي (Little leaf) در پنبه و Fern leaf در سيب زميني.

کودهاي مس و روي:

مشهورترين و پر مصرف ترين منبع مس (CuSO4.5H2O) و در مورد Zn نيز ZnSO4 مي باشد. معمولاً براي خاکهاي داراي کمبود مس و روي مقدار 25-10 کيلوگرم در هکتار، CuSO4 يا ZnSO4 بسته به بافت خاک، پيشنهاد شده است، در بافت هاي سنگين تر، مقادير بيشتري توصيه مي شود.

به طور کلي اضافه کردن مس داراي کارائي بيشتري است. هنگامي که در يک گياه کمبود مشاهده گردد مي توان تغذيه برگي نيز انجام داد. محلول نيم درصد (W/V) از CuSO4 يا ZnSO4 با مقدار کمي آهک (0.5 کيلوگرم در100 ليتر) در اين موارد توصيه شده است. اين عمل (اضافه کردن آهک) از سوختگي برگها جلوگيري مي کند هنگامي که از کلات ها استفاده مي شود، مقدار خيلي کمتري مصرف مي گردد. کاربرد کلات ها در تغذيه برگي ارجح مي باشد. فرو بردن نشاهاي برنج يا قطعات بريده شده بذر سيب زميني در سوسپانسيون يا محلول آبکي 2 درصد سولفات يا اکسيد روي يکي از روش هاي عمومي کاربرد روي براي محصولات زراعي در خاکهاي با کمبود است

کلر :

به علت اينکه کلر همه جا در آب و خاک وجود دارد، به عنوان يک عنصر غذايي به آن خيلي توجه نمي شد تا اينکه در سال 1954 بروير و همکاران ضروري بودن آن را ثابت کردند. کلر يک عنصر گازي است که به صورت يون Cl توسط گياه جذب مي شود و علاوه بر تنظيم اسمزي، نقش بيوشيميايي در گياه دارد. کلر در تجزيه مولکول آب در فتوسيستم II فتوسنتز دخالت دارد. چندين آنزيم از قبيل ATP از، آلفا آميلاز و آسپارژين سنتتاز جهت فعاليت به يون کلر نياز دارند. در ارتباط با نقش کلر در تنظيم اسمزي مي توان گفت هنگامي که نمکها از جمله Cl در سلول تجمع مي يابد يک شيب پتانسيل آبي در سلول بوجود مي آيد که باعث وارد شدن آب به داخل سلول مي شود و اين امر آماس سلول را افزايش مي دهد. اگر سلول مربوطه يک روزنه باشد اين فرايند هنگامي که آب به داخل سلول هاي محافظ وارد مي گردد به باز شدن روزنه کمک مي کند. به دليل پويايي زياد يون کلر و قابل تحمل بودن غلظت هاي بالاي آن ظاهراً يوني مناسب جهت حفظ تعادل بار الکتريکي زماني که کاتيون هايي نظير + K از غشاي سلولي انتقال مي يابند، مي باشد (فيکسن 1993). نياز گياهان به کلر براي فعاليت هاي بيوشيميايي بندرت بيش از 100 ميلي گرم در کيلوگرم ماده خشک گياهي مي باشد.هر چند کلر معمولاً در غلظت هاي خيلي زياد 2000 تا 20000 ميلي گرم در کيلوگرم وجود دارد.

علائم کمبود کلر :

مانند ساير عناصر، کمبود از گياهي به گياه ديگر متفاوت است پژمردگي نوک پهنک برگ و سپس سبز زردي، برونزه شدن و بافت مردگي متداولترين علايم کمبود کلر هستند. همچنين محدود شدن رشد ريشه همراه با ريشه هاي جانبي و ضخيم و کوتاه و سرچماقي شدن از ويژگي هاي کمبود کلر مي باشد. در جو ممکن است برگها به صورت لوله اي، و پيچيده طويل تر از برگهاي طبيعي و داراي رشد کمتر و نسبت به برگهاي طبيعي شکننده تر گردند. در سيب زميني رنگ برگها، سبز روشن شده و داراي ظاهري زبر و خشن مي شوند (با برآمدگي هاي عمودي در سطح بالايي). در درخت نارگيل با کمبود کلر، برگهاي پير زردرنگ و يا داراي پيسه (Mottling ) نارنجي مي شوند و نوک و کناره برگها خشک مي شود.

علايم سميت کلر :

زيادي کلر در خاک و اثرات سمي آن روي گياهان بيشتر از کمبود آن مورد توجه واقع شده است. تأثير اصلي غلظت بالاي کلر در محلول خاک افزايش فشار اسمزي آب خاک مي باشد که در نتيجه قابليت استفاده آب براي گياه را کاهش داده، باعث پژمردگي گياه مي شود (خشکي القاء شده توسط کلر). اکثر درختان ميوه، انگور و پسته (Berrg) و گياهان زينتي به يون کلر حساس مي باشند و هنگامي که غلظت کلر برگ به 0.5 درصد ماده خشک برسد، علائم سوختگي برگها توسعه مي يابد (تيسدل و همکاران، 1985). در تنباکو و گوجه فرنگي ضخيم و لوله اي شدن برگها ممکن است بروز نمايد.

برهمکنش با ديگر عناصر غذايي:

نيترات و سولفات از جذب يون کلر به طور رقابتي جلوگيري مي کنند. گندم بهاره قرمز فارياب در مونتانا که با قارچهاي (Gaeumannomyces graminis var tritici) عامل پا خوره تلقيح شده بودند، هنگامي که از نيتروژن به فرم آمونيوم استفاده شد چنين عکس العملي مشاهده نشد (اينگل و متر، 1988). در سيب زميني، گوجه فرنگي، لوبيا، تنباکو، جو و گندم نيترات و کلر از نظر جذب با هم رقابت مي کنند (فيکسن، 1993). به عنوان مثال، هنگامي که در محيط خارجي، نيم مولار بر متر مکعب CaSO4 بعلاوه 0.5 مول بر متر مکعب KCl با 0.25 مول بر متر مکعب Ca(NO3)2 به کار برده شد، تجمع کلر در ريشه جو کلاً بر طرف گرديد و در اندام هوايي تا 40 درصد کاهش يافت.

کلر از نيترات سازي در خاکهاي اسيدي جلوگيري مي کند براي توقف نيترات سازي، غلظت 46 تا 125 ميلي گرم در کيلوگرم خاک لازم هست چنين غلظت زياد يون کلر در خاکهاي شور مشاهده مي شود. مثلاً کريستنسن و برت (1985) نشان دادند که در pH برابر 5/5 با کاربرد آمونيوم کلريد نسبت NH+4-N/NO-3-N بيشتر از 1: 3 براي 12 روز بيشتر از سولفات آمونيوم باقي مي ماند. اين خصوصيت از بازدارندگي نيترات سازي توسط کلر هنگامي که pH به وسيله آهک دهي تا 6/6 افزايش يافت، مشاهده نگرديد.

به نظر مي رسد که بر همکنش کلر و فسفر به شيوه پيچيده و ناشناخته وجود دارد. در بعضي موارد قابليت جذب فسفر با مصرف کلر زياد، افزايش مي يابد، در حالي که در موارد ديگر قابليت جذب آن تحت تأثير قرار نگرفته و يا حتي کم مي شود (فيکسن 1993). کاربرد KCl آزاد شدن منگنز را افزايش داده و باعث افزايش جذب آن به وسيله گياه حتي تا مرز مسموميت مي شود. در يک مطالعه انجام شده در ارگون در خاکهاي با زهکشي ضعيف، pH برابر 4.7 تا 5.3 و غلظت قابل ملاحظه منگنز، مصرف کلر جذب منگنز را توسط لوبيا افزايش داد سميت ناشي از منگنز به عنوان يک توجيه قابل قبول براي کاهش عملکرد در خاکهاي اسيدي با اضافه کردن KCl در هنگام کاشت مطرح شده است.

کلر و بيماريهاي گياهي :